سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شهیدان

واپسین برداشت

خیابان،دوربین،اب و قران،اولین برداشت

کسی در صحنه خم شد،ساک خود را از زمین برداشت

تریبون ها- پر از احساس- رفتن را هجی کردند

تمام شهر را اوازهای اتشین برداشت:

بیا((ای لشکر صاحب زمان اماده باش))اکنون

وطن یا دین؟!برای هر دو باید تیغ کین برداشت

در این جا- صحنه دوم- غبار و خون و باروت است

کلاش کهنه را بازیگر ما با یقین برداشت

دلش در بند بود و بند پوتین خودش را بست

قدم های خودش را عاشقانه تا کمین برداشت

- شروع جلوه ویژه- شب و مین،کاوش و می ریخت؛

اناری دانه دانه خون خود را روی این برداشت!

اناری دانه دانه بسته شد.مردی کبوتر شد

ولی در پشت جبهه مادری تا خورد و چین برداشت

به روی شانه های شهر،ارام و رها می رفت

مکعب - خالی خالی- خیابان،واپسین برداشت

بختیاری

 

 


[ شنبه 88/12/8 ] [ 11:21 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب